تبسمتبسم، تا این لحظه: 8 سال و 6 ماه و 1 روز سن داره
طاهاطاها، تا این لحظه: 13 سال و 21 روز سن داره
بابا قادربابا قادر، تا این لحظه: 43 سال و 7 ماه و 25 روز سن داره
مامان الههمامان الهه، تا این لحظه: 34 سال و 5 ماه و 17 روز سن داره
کلبه عشقمانکلبه عشقمان، تا این لحظه: 14 سال و 5 ماه و 1 روز سن داره

دلنوشته های مامان الهه

سرفه های تبسم

1394/10/20 9:33
نویسنده : مامان الهه
154 بازدید
اشتراک گذاری

سلام گلدخترم

دیروز بدجور من وبابات رو با سرفه هات ترسوندی،وقتی سرفه میکردی کلا سیاه میشد ولبات کبود میشد ،این نشان دهنده این بود که اکسیژن به خوبی بهت نمیرسه،

میترسیدم خفه بشی،چون دکتر خودت عصر مطبش باز یود تصمیم گرفتیم یه دکتر دیگع ببریمت ،بابای از یکی دوستاش آدرس دکتر مداحیان رو گرفت خیلی استرس داشتم که معلوم نیست چطور دکتری باشه،

ساعت ده ونیم نوبت داشتیم،رفتیم مطب بعد از کمی انتظارنوبت ما شد،سرفه های که میزدی وتغییر رنگت توجه همه رو جلب میکرد،

وارد اتاق دکتر شدیم دکتر نسبتا جوونی بود وسبزه رو، هزم پرسید چی شده منم علائمت رو گ۴تم،سرفه های پی در پی همراه با تغییر رنگ وکبودی لبهات نفس کشیدنت از کول به راحتی نمیتونستی نفس بکشی 

دکتر روی تخت خوابوندت ومعاینه ات کرد،عفونت گوش ،عفونت شدید ریه،تب ،وقتی اینارو میگفت بدنم میلرزید،همش به خودم میگفتم چرا؟چرا اینجوری شده دکتر علوی که گفت هیچ مشکلی نداره 

سریع یه نسخه نوشت بابای رفت گرفت،دو تا اسپری شیاف وآنتی بیوتیک

روش استفاده از داروهات رو بهم گفت ،تو رو خوابوند روی تخت دوتا شیاف همزمان گذاشت، از اسپری ها هر کدوم دو مرحله چف استفاده کرد دفعه اول سه پف ودم بند برات گذاشته بود ودفعه بعد ۲۰پف

وقتی اینارو استفاده کرد نفس کشیدنت خوب شد دیگه خبری از سرفه های وحشتناک وسیاهی لبات نبود خدارو خیلی شکر کردم ،واقعا دکتر عالی بود گفت ریه ات با استفاده از عفونت بسته شده بوده ،

اما وقتی اسپری زد از این رو به اون رو شدی ،اینجا بود که فهمیدم دکتر علوی اینقدری که نامش پیچیده ومعروفه اما به نظر من اصلا کار بلد نیسته،اگه اونروز عفونت رو تشخیص داده بود الان اینقدر شدید نمیشد

تا ساعت دوازده دکتر باهامون صحبت کرد همه چیز رو بهم آموزش داد یعنی از طریقه شیر دادن تا.....

خوشحالم که با این دکتر آشنا شدیم دکتر فوق لعاده ای هسته هیچ دکتری اینقدر واسه مریضش وقت نمیزاره

دوشنبه دوباره برای چکاپ باید بری،الان که خیلی خوب شدی امیدوارم تا اون روز خوب خوب بشی

من وبابای تصمیم گرفتیم دیگه همیشه ایشون دکترت باشن

دکتر میگفت تقریبا ذات الریه کرده بودی ،دیگه سعی میکنم یه چند وقتی بردسیر نبرمتون

گلدخترم خدارو شکر که الان خیلی بهتر وبخاطر داشتنت خدارو صد هزار بار شکر میکنم

مامان وبابا عاشق هر دوی شما هستن شما زندگی من وبابات هستین میبوسمتون

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)