تبسمتبسم، تا این لحظه: 8 سال و 6 ماه و 7 روز سن داره
طاهاطاها، تا این لحظه: 13 سال و 27 روز سن داره
بابا قادربابا قادر، تا این لحظه: 43 سال و 8 ماه سن داره
مامان الههمامان الهه، تا این لحظه: 34 سال و 5 ماه و 23 روز سن داره
کلبه عشقمانکلبه عشقمان، تا این لحظه: 14 سال و 5 ماه و 7 روز سن داره

دلنوشته های مامان الهه

سوراخ کردن گوش دختری

1394/11/21 9:47
نویسنده : مامان الهه
12,249 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دختر ناز

از دیشب واسه خودت کلی ناز وخانم شدی،فرشته

یکی یدونه من،دیشب بابابای بردیمت پیش دکترعبادی مطبش خیابون بالایی خونه مونه.چون نزدیک بود وهوا هم خیلی سرد بود تصمیم گرفتیم بریم پیشش گوشات رو سوراخ کنه،

الهی بمیرم مامانی خیلی اذیت شدی،داخل مطب که رفتیم خواب بودی بابای خیلی دل نازک،میگفت من نمیتونم ببینم سوراخ میکنه خودت تنهای برو ولی وقتی نوبتمون شد با خودمون بردیمش...چشمک

دکتر گوشات رو نگاه کرد ویه جای رو با دکتر واسه سوراخ کردن علامت زدیم،ولی متاسفانه شما بیدار شدی،

خیلی تکون میخوردی اصلا نمیگذاشتی سوراخ کنه،با تکونهای شما دست دکترم لرزید روی غضرف گوشت رو سوراخ کرد خیلی جیغ زدی وگریه کردی،جاش خیلی بد بود گوشواره کاملا داخل گوشت بود 

به دکتر گفتم جاش خیلی بده اذیت میشه لطفا درش بیارید وپایین تر رو سوراخ کنی درهمین حینم شما همش گریه میکردی ،اون یکی گوشت رو سوراخ کردیم جاش بهتر از اولی بود،

دکتر کلی کلنجار رفت تا گوشواره رو در آورد تا از اول سوراخ کن شما رو دادم دست بابای اینبار که جوری بگیرت که اذیت نشی،بابای اصلا دلش نمیومد،ولی باز مجبور بود این کار رو کنه،

دکتر سوراخ کرد گوشت رو ولی اینبار خیلی پایین تر وبهتر از جای قبلی بود،

بابای شما رو که گریه میکردی میگردوند،همش میگفت دختر ناز خوشگل شدی خانم شدی گریه نداره،شما هم ساکت میشدی باز یه نگاه به صورت منو بابای میکردی،بغض میکردی ومیزدی زیر گریه...

خیلی اذیت شدی،حق داشتی واسه گریه کردن ،سوار ماشین شدیم یه خرده توی خیابون دور زدیم تا آروم تر شدی اومدیم خونه،

از سوراخ بالای گوشت یه خرده خون می اومد،شما شیر خوردی وآروم خوابیدی،

من خیلی دوست داشتم که برای هر گوشت دوتا سوراخ بزارم که بابای موافقت نمیکرد میگفت شاید بزرگ بشی دوست نداشته باشی،

بابای میخندید میگفت به آرزوت رسیدی دو تا سوراخ شد،ولی نه واقعا از اینکه اذیت شدی خیلی ناراحت بودم،

ولی خیلی ناز شدی،گوشواره های نگین قرمز مثل بچگیهای خودم...نیشخند

الان که پیشم خوابیدی خداروشکر گوشات اذیتت نمیکن وقرمزیشون خوب شده،خداکنه دردنیان...

عزیز دلم خانم شدنت مبارک ...قلب

عزیز دردونه من ان شالله همیشه سلامت باشی خوشگلمقلب

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)