تبسمتبسم، تا این لحظه: 8 سال و 6 ماه و 6 روز سن داره
طاهاطاها، تا این لحظه: 13 سال و 26 روز سن داره
بابا قادربابا قادر، تا این لحظه: 43 سال و 7 ماه و 30 روز سن داره
مامان الههمامان الهه، تا این لحظه: 34 سال و 5 ماه و 22 روز سن داره
کلبه عشقمانکلبه عشقمان، تا این لحظه: 14 سال و 5 ماه و 6 روز سن داره

دلنوشته های مامان الهه

دوران سالخوردگیه مامان وبابا

1394/12/5 11:09
نویسنده : مامان الهه
219 بازدید
اشتراک گذاری

فرزند عزیزم

آن زمان که مرا پیر و از کار افتاده یافتیاگر هنگام غذا خوردن، لباس هایم را کثیف کردم و یا نتوانستم لباسهایم را بپوشم

اگر صحبت هایم تکراری و خسته کننده است

صبور باش و درکم کن

به یاد بیاور، وقتی کوچک بودی، مجبور می شدم روزی چند بار لباسهایت را عوض کنم

برای سرگرمی یا خواباندنت مجبور می شدم بارها و بارها داستانی را برایت تعریف کنم

وقتی نمی خواهم به حمام بروم، مرا سرزنش نکن

وقتی بی خبر از پیشرفت ها و دنیای امروز، سئوالاتی می کنم با تمسخر به من ننگر

وقتی برای ادای کلمات یا مطلبی، حافظه ام یاری نمی کند، فرصت بده و عصبانی نشو

وقتی پاهایم توان راه رفتن ندارند، دستانت را به من بده ... همانگونه که تو اولین قدم هایت را در کنار من برداشتی

زمانی که می گویم دیگر نمی خواهم زنده بمانم و می خواهم بمیرم، عصبانی نشو ... روزی خود می فهمی

از اینکه در کنارت و مزاحم تو هستم، خسته و عصبانی نشو

یاریم کن، همانگونه که من یاریت کردم

کمک کن تا با نیرو و شکیبایی تو، این راه را به پایان برسانم....

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)