دخترکم با تو سخن میگویم...
دخترم با تو سخن می گویم...
زندگی در نگهم گلزاریست و تو با قامت چون نیلوفر ، شاخه ی پرگل این گلزاری
من به چشمان تو یک خرمن گل می بینم..گل عفت ..گل صد رنگ امید..گل فردای بزرگ..گل فردای سپید
تو گل شادابی ..به ره باد مرو..غافل از باد مشو
ای گل صد پر من ،آنکه گرد همه گل ها به هوس می چرخد ، بلبل عاشق نیست..بلکه گلچین سیه کردارست که سراسیمه دود در پی گل های لطیف
تا یکی لحظه به چنگ آرد و ریزد بر خاک..
دست او دشمن باغ است و نگاهش ناپاک
دخترم ! گوهر من
گوهرم ! دختر من
توکه تک گوهر دنیای منی...
دل به لبخند حرامی مسپار.. دزد را دوست ندان
تو یکی گوهر تابنده ی بی مانندی..خویش را خار مبین
آری ای دخترکم..
ای سراپا الماس
از حرامی بهراس..قیمت خود را مشکن، قدر خود را بشناس..
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی